تاريخ : چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:خدا دل نوشته, | 20:29 | نویسنده : کوثرمسعودآبادی

خدا ،عجب واژه ی آشنایی است وقتی کسی را نداری ، وقتی چیزی هم نداری ، وقتی پاهایی خسته ودرمانده داری اما می خواهی 

دنیا را فتح کنی، وقتی قدرت حرف زدن نداری اما سکوت هم بار سنگینی دارد ، وقتی امید جایش را به ترس می دهد آرزو هایت

حسرت می شوند ووقتی به آن ها می اندیشی میگویی:آه.................

 خدایا دوستت دارم را به چند زبان بلدم اما نمی دانم چگونه بگویم که دوست داشته باشی . خدایا می دانم همیشه بامنی

 

خدایا می خواهم همیشه برایم آشنا باشی نه فقط در سختی ها .خدایا خوش به حال بندگانی که همیشه باتواندچون تویی که همیشه هستی نه کسانی که من همواره به آن ها می اندیشم

....

خدایا همیشه برایم آشنا بمان چون کسی را ندارم که تا این حد دوستم داشته باشد

.....

گرچه دلنوشته هایم همه تکراری اند اما من امیدوارم و می دانم روزی می رسد که من کسی می شوم که تو می خواهی 



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد